راز استغفار پیامبر و ائمه معصومین
توبه، استغفار و استغاثه دائمى معصومین به چه دلیل بوده است؟
راز استغفار پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام چیست؟ به عبارت دیگر با اینکه آنان معصوم بودند و مرتکب گناه نمىشدند؛ چرا در دعاهایشان از فزونى گناه استغفار مىکردند؟
در پاسخ چند نکته قابل توجه است:
یکم. همیشه توبه به معناى بازگشت از گناه نیست بلکه به طور کلى شامل بازگشت به خداوند مى باشد. از این رو توبه به خودى خود، یکى از عبادت هاى بزرگ است. خداوند در قرآن مجید، مؤمنان راستین را چنین توصیف مى کند: «»1؛ «آنان شکیبایند و راستگو؛ همواره اطاعت پیشه اند و انفاق گر و سحرگاهان به استغفار مى پردازند».
و در جاى دیگر مى فرماید: «»2؛ «شبانگاه اندکى مى آرَمَند و سحرگاهان به استغفار مى پردازند».
بنابراین چنان که مشاهده مى شود، قرآن مجید توبه را عمل بهترین مؤمنان و شب زنده داران خوانده است. از دیگر سو همه مؤمنان را به توبه فراخوانده، مى فرماید: «»3؛ «اى ایمان آورندگان! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید؛ باشد که رستگار شوید».
و در جاى دیگر مى فرماید: «»4؛ «خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست مى دارد».
از آنچه گذشت، روشن مى شود که در نگاه قرآن اساسا توبه عمل پارسایان و مؤمنان و عبادتى است که همه ایمان آورندگان، به آن دعوت شدهاند و انجام دادن آن گشاینده درهاى رحمت الهى و یکى از بهترین موجبات قرب و وصال معبود است. اگر به حقیقت توبه نظر کنیم، آن را زیباترین جلوه خضوع و خشوع و اظهار تذلل و زارى و اعتراف به قصور و تقصیر بنده اى بى نهایت کوچک، در برابر آفریدگارى بى نهایت بزرگ مىیابیم. از این رو شایسته است که اولیاى الهى، پیش و بیش و بهتر از همه، این دعوت الهى را لبیک گویند و در تمام حالات خود، بر توبه و استغفار مداومت ورزند تا بدین وسیله، به فیض تقرّب هر چه بیشتر در درگاه الهى نایل آیند.
دوم. «استغفار و توبه»، داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است. توبه گنه کاران، از گناه و توبه اهل سلوک، از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق است.
سوم. توبه و استغفار اولیاى الهى و معصومان، مرتبه اى بالاتر از اینها دارد. آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهى اند و توجّه به مقام ربوبى (کمال مطلق) دارند؛ وقتى به خود و اعمال خویش مى نگرند، با تمام عظمت و بزرگى آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بى نهایتِ الهى، بسیار کوچک و مایه سرافکندگى و شرمندگى مى بینند.
در ادبیات منظوم آمده است: شخص فقیرى در کویرى خشک و سوزان زندگى مى کرد. روزى ترتیبى داده شد که وى براى عرض حاجت، نزد سلطان برود. او با خود اندیشید که چه هدیه اى به پیشگاه سلطان ببرد؛ اما هیچ در بساط نداشت. از قضا در مسیر حرکت به سوى شهر، اندکى باران بارید و قدرى آب گل آلود در گودالى جمع شد. او با خوشحالى تمام آب ها را ـ که مایه حیات بود و بزرگ ترین و مطلوب ترین هدیه به نظر مى آمد ـ در ظرفى ریخت و با زحمت بسیار با خود حمل کرد تا نزد سلطان ببرد. اما وقتى به بارگاه شاهى رسید و آن فرّ و شکوه را دید و همه جا را پر از آب زلال و گوارا و نوشیدنى هاى رنگارنگ یافت، از آورده خود خجل شد و سخت شرمسار و سرافکنده گردید!!
امام على علیه السلام نیز همان عبادتى را که افضل از عبادت ثقلین است، در برابر جمال و جلال الهى، برگ سبز درویش مى بیند و سر به زیر مى افکند و این خود، یکى از عالى ترین مراتب عبودیت مطلقه و فناى فى اللّه است. او مقام معبود را مى نگرد که در برابرش، همه چیز رنگ مى بازد و چیزى به حساب نمى آید.
چهارم. در حدیث نبوى آمده است: «»5؛ «گاهى بر دلم غبار مى نشیند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش مى خواهم».
امام خمینى قدس سره در شرح این حدیث مى نویسد:
«اولیاى خدا همواره انقطاع به سوى خدا دارند؛ ولى به جهت مأموریت الهى خود، گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات، توجه به حضرت حق مى کنند و همین، نزد آنان کدورت محسوب شده و براى زدودنش استغفار مى کنند. این امام سجاد علیه السلام است که مناجات هایش را شما مى بینید و مى بینید چطور از معاصى مى ترسد ... مسئله غیر از این مسائلى است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. ... از گناه خودشان گریه مى کردند تا صبح. از پیغمبر گرفته تا امام عصر علیهم السلام همه از گناه مى ترسیدند. گناه آنها غیر از این است که من و شما داریم. آنکه یک عظمتى را ادراک مى کردند که توجه به کثرت، نزد آنها از گناهان کبیره است ... آنان در مقابل عظمت خدا، وقتى که خودشان را حساب مى کنند، مى بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین است؛ جز او کسى نیست و چیزى نیست ... و از اینکه حضور در مقابل حق تعالى دارند و مع ذلک دارند، مردم را دعوت مى کنند؛ از همین کدورت حاصل مى شده [است]...»6.
پنجم. استغفار براى اولیاى الهى، جنبه دفع و براى ما جنبه رفع دارد؛ یعنى، ما استغفار مى کنیم تا لغزش هایمان بخشیده شود و آنان استغفار مى کنند تا نلغزند و اصلاً گناه سراغشان نیاید. آن بزرگان با توبه و عبادت و اطاعت، درجات عصمت خویش را شدّت مى بخشند؛ از این رو توبه و استغفار، در بالا رفتن درجات و پایندگى عصمت آنان دخالت دارد.
ششم. توبه و استغفار و استغاثه دائمى پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در پیشگاه خدا، بالاترین نقش عملى را در تربیت امت دارد و به دیگران مى آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره اى از اعمال نیک، مغرور نگردند. آیا کسى که نالهها و گریههاى اطاعت و بندگى (امیرمؤمنان علیه السلام) را ببیند و بشنود، با خود نمىگوید: او که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است، این چنین توبه مىکند؛ پس من حقیر چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهى نکنم!؟
1. آل عمران 3، آیه 17.
2. ذاریات 51، آیه 17 و 18.
3. نور 24، آیه 31.
4. بقره 2، آیه 222.
5. محدث نورى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، باب استحباب الاستغفار فى کل یوم، قم: آل البیت، 1408 ه.ق، ج 5، ص 330.
6. سخنرانى مورخه 8/3/1366، صحیفه امام، ج 20، ص 268 ـ 269 ؛ نیز همان، ج 19، ص 120.
منبع: راهنماشناسى، محمدرضا کاشفى، قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، چاپ هشتم، بهار 89.
در این زمینه حتما بخوانید:
چرایی اعتراف معصومین علیهم السلام به قصور و کوتاهی
آیا پیامبران در دوره کودکى نیز از عصمت برخوردارند؟ چرا؟
اگر عصمت پیامبران و امامان، موهبتى الهى است؛ چرا ما مشمول این عنایت نشدیم؟
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}